طب اسلامی

...طب اسلامی را مبنای زندگی کنیم

طب اسلامی

...طب اسلامی را مبنای زندگی کنیم

در این وبلاگ می توانید با پیشگیری و درمان در روایات اسلامی آشنا شوید و خود را در محل خود درمان کنید.





کارآمدی طب اسلامی در مقابل بن بست طب شیمیایی غربی در درمان بیماری ها

بحث روز و افق آینده ای که از سوی مقام معظم رهبری بارها مطرح شده استا.اگر بخواهیم به تمدن اسلامی برسیم طب اسلامی چه کمکی به ما میکند؟
درباره کارآمدی طب اسلامی چه می شود گفت؟
با یک ارزیابی ساده، طب مدرن در عمل چقدر موفق بوده است؟

می گویند روایات مربوط به طب مثل هر روایت دیگری ممکن است ضعیف باشد و سند نداشته باشد. برخورد شما با روایات طبی،‌برخورد به شیوه های اخباریگری است یا برخورد اصولی؟ چه تعداد از روایات طبی ما سند قطعی الصدور دارد و چه تعداد سند مرفوع یا ضعیف و..؟

گفتگوی 9دی با آیت الله حاج شیخ عباس تبریزیان محقق و مدرس طب اسلامی

کارآمدی طب اسلامی در مقابل بن بست طب شیمیایی غربی در درمان بیماری ها

نویسنده : گفتگو: محمدسعید ذاکری


9 دی از زمان انتشار تاکنون در حوزه های مختلف سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی ورود کرده و البته در این مدت به مدد کمک الهی و استقبال مردم ، توانسته به موفقیت هایی در زمینه رسالت اطلاع رسانی خود دست یابد. اما شاید در این بازه انتشار، کمتر در زمینه طب اسلامی -  ایرانی ورودی داشته و مطلبی منتشر کرده باشد. از این رو برای ورود به این حوزه، سعی کردیم تا با یک اهل فن این ساحت گفتگویی ترتیب دهیم. گفتگوی حاضر با فقیهی است که چند دهه علاوه بر رشته ای مرسوم حوزوی، در زمینه طب اسلامی مطالعه و تدریس و تالیف داشته و فعالیت های حوزوی خود را در این زمینه ها انجام داده است.

آیت الله حاج شیخ عباس تبریزیان متولد نجف اشرف است که در طول دوران تحصیل خود در حوزه علمیه نجف از محضر اساتید بزرگی چون آیت‌الله العظمی خویی و آیت‌الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر بهره‌مند شد. آیت‌الله تبریزیان به علت ارتباطی که با شهید آیت‌الله صدر و فعالیت‌های سیاسی ایشان داشتند چندین بار در عراق دستگیر و راهی زندان شدند. پس از آن به اجبار به ایران هجرت نمودند و در ابتدا مدت کوتاهی در قم ساکن شدند، سپس به مشهد مقدس نقل مکان نموده و در آنجا به ادامه تحصیل پرداختند؛ ایشان در این دوره افتخار شاگردی مرحوم آیت‌الله‌العظمی میرزا علی فلسفی نصیب‌شان گشت.

تخصص اصلی ایشان فقه و اصول است و به صورت متفرقه به مطالعات طبی نیز می‌پرداختند، ایشان همچنین در زمینه عرفان، اخلاق، موعظه، تاریخ و سیره پیامبر نیز مطالعه و آثاری دارند.ایشان در سن چهل‌سالگی تدریس درس خارج را شروع کردند و قبل از آن نیز به تدریس دروس حوزه در سطوح عالی مشغول بودند از جمله رسائل، مکاسب و کفایه. در مورد انگیزه ورود ایشان به مباحث طب اسلامی باید گفت زمانیکه همسر ایشان کمی بعد از ازدواج مبتلا به سرطان شده و پزشکان از مداوای او قطع امید می‌کنند، ایشان با انگیزه قوی‌تر و به طور جدی به مطالعه در طب اسلامی می‌پردازند، و در مدت زمان کوتاهی موفق به درمان کامل همسر شده و تصمیم می‌گیرند که با تکمیل مطالعات و عرضه آن‌ها، دیگران را نیز بهره‌مند سازند. از اینرو است که از جمله توصیه های همیشگی ایشان به طلاب حوزه های علمیه آن است که مباحث طب اسلامی را نیز در زمره فعالیت های علمی خود دنبال سازند.

مصاحبه با آیت الله تبریزیان برای ما فرصتی بود تا ذهن خوانندگان گرامی 9 دی را در این حوزه از مباحث علوم اسلامی درگیر کرده و البته سعی داریم تا در آینده انشالله این راه پر برکت را ادامه دهیم. طبق معمول که 9 دی در مجموعه فعالیت های خود سری هم به وادی سیاست می زند در این گفتگو نیز به تفکر استعماری موجود در زمینه پزشکی که متخذ از سیاست های استعماری و استکباری است سری زدیم که طرف مصاحبه شونده ما هم دل پُری از این مجموعه تهاجمات فرهنگی دشمنان علیه ما داشت.

در پایان لازم است از استقبال گرم و بی پیرایه و صبر و حوصله ای که آیت الله تبریزیان در این گفتگوی نسبتا طولانی به خرج داده و پرسش های ما را یک به یک پاسخ گفتند تشکر و قدردانی نموده و از خوانندگان گرامی دعوت می کنیم که با فکر و تامل، این گفتگو را مطالعه نمایند. همچنین کسانیکه در جستجوی اطلاعات بیشتری از فعالیت های علمی ایشان هستند می توانند به سایت شخصی ایشان با آدرس www.abbastabrizian.ir مراجعه نمایند.

با تشکر از وقتی که در اختیار هفته نامه 9 دی قرار دادید. سوالات ما دو بخش دارد یک بخش سوالاتمان در مورد تبیین طب اسلامی است؛ یک بخش هم شبهاتی است که در مورد طب اسلامی مطرح می شود. به نظر میرسد که برای ورود به بحث لازم باشد تا تعریفی از طب اسلامی ارائه بفرمایید و تبیین کنید که سبک زندگی چه رابطه‌ای با  طب و درمان دارد؟

راجع به تغذیه و بیماری؛ این مسلّم است که تغذیه در بوجود آمدن بیماری دخیل است. شاید ما صدها روایت شاید هم هزاران روایت از حضرات معصومین علیهم السلام داریم که می فرمایند فلان چیز را نخورید چون سبب ابتلا به فلان بیماری می شود. این دوتا غذا را باهم نخورید چراکه این سبب ابتلا به این بیماری یا آن بیماری میشود. پس یک رابطه مستقیمی بین تغذیه و بوجود آمدن بیماری وجود دارد و این جزو مسائل مسلم است. در اذهان مردم هم این مساله پذیرفته شده است و کسی در این مسئله شک ندارد، در قرآن هم آیه ای داریم میفرماید: «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا» بعد پیامبر (ص) و ائمه(ع) بیان میکنند که این آیه یا نصف آیه، کل طبابت و سلامت را بیان می کند، بخورید و بنوشید ولی اسراف نکنید. پس رابطه مابین تغذیه و بیماری مسلم است به گونه ای که اگر کسی سبک زندگی را رعایت نکند بیمار می شود. البته علاوه بر تغذیه ، خواب و مسائل دیگر مثل محل سکونت، آب ، انواع نوشیدنی ها ، هم بستر شدن و ... خودش شرایطی دارد، احکامی دارد، اگر رعایت نشود، سبب می شود که انسان بیمار بشود. اگر سبک زندگی اصلاح شود مسلما انسان کمتر بیمار میشود. ولی از طرف دیگر معنایش این نیست که حتی در صورت رعایت، انسان اصلا بیمار نشود به جهت اینکه خود پیامبر (ص) و ائمه (ع) هم با توجه به اینکه این مسائل را رعایت میکنند بیمار هم می شدند. پس بیماری امری لابد منه و گریز ناپذیر است ولی مقدار ، زیادی و کمی آن بستگی به سبک زندگی دارد.

 

بحث روز و افق آینده ای که از سوی مقام معظم رهبری بارها مطرح شده است بحث احیای درباره تمدن اسلامی- ایرانی است. جایگاه طب اسلامی در این تمدن اسلامی چیست؟ اگر بخواهیم به تمدن اسلامی برسیم طب اسلامی چه کمکی به ما میکند؟

اصل و اساس هر تمدنی که اختصاص به تمدن اسلامی هم ندارد، همین مسئله سلامتی است. ما می بینیم فراگیری فرهنگ و تمدن غربی با همین مسئله درمان و طب خاص آنها که طب شیمیایی بوده استوار شده، سعی و تلاش حتی سیاسی آنها در کل جهان از این راه بوده است که می آمدند بیمارستان هایی در کشورهای اسلامی دائر میکردند که معروف بود به بیمارستان های کشیش های زن، که به آن راهبات میگفتند، در بغداد بود، در تهران بود و جاهای دیگر. اینها دین مسیحیت را از این راه تبلیغ میکردند. حتی در اولین مرحله و نمود بارز انقلاب صنعتی غرب ، چیزی که از اروپا به شرق و غرب عالم و آفریقا و... سرایت کرد مسئله درمان، داروها و پزشکی شان بود ، به عبارت دیگر اولین جنگ فرهنگی آنها با ما همان مساله درمان بود که به کشورهای دیگرصادر میکردند. به هرصورت بدین وسیله سبک زندگی خودشان را به ما تحمیل یا عرضه کردند که دیگران هم قبول کردند. الان میبینید در کل جهان حتی در کشورهای افریقایی عقب افتاده، سبک زندگیشان، سبک درمان شان، پزشکی شان اروپایی است. این خودش یک تهاجم فرهنگی عمیق، آرام و ساکت است. اگر قرار است در کل دنیا اسلام حاکم باشد به عنوان دینی که در زمین مستقر خواهد بود، بهترین راه و تنهاترین راه صدور اسلام، همین مسئله طب اسلامی است. بشر امروز به بن بست و بحران رسیده . بشر به این نتیجه رسیده که طب شیمیایی جوابگو نبوده بلکه مضر هم بوده است . ما میتوانیم از این راه هم بشر را از مرض نجات داده و هم اسلام را گسترش بدهیم.  الان اروپا مثلا سر یک آنتی بیوتیک معمولی مشکل دارند زیرا انتی بیوتیکهای رایج بر اثر کثرت استعمال کارائی خود را از دست داده است. سر یک درمان ساده مثلا کچلی مشکل دارند تا چه رسد به درمان سرطان ها. اگر کسی بیاید و بگوید که در اسلام درمان سرطان وجود دارد؛ اسلام آنتی بیوتیک موثر دارد؛ اسلام درمان کچلی دارد و... خب نتیجه این برای اروپایی ها بد می شود.

 این است که میگویند این دین، دانشی دارد که فراتر از دانش بشر است و با آن مقابله می کنند.به هر حال پایه تمدن، مسئله طب است. پایه گسترش هر تمدنی، مسئله طب بوده است. معروف است بین علما که احکام اسلامی مبتنی بر مصالح و مفاسد است. اسلام به تمامه؛ یعنی کل اسلام مبتنی بر مسئله پزشکی و طب است. اگر چیزی واجب شده، برای آن بوده که برای سلامتی انسان مفید است. اگر چیزی حرام شده برای سلامتی انسان مضر بوده است. اگر چیزی مستحب شده برای اینکه برای سلامتی انسان مفید است. اگر چیزی مکروه شده برای اینکه بیماری زا بوده است. خیلی از روایت های ما هم تصریح میکنند که این کار را انجام ندهید بخاطر اینکه به فلان بیماری مبتلا میشوید. پس دینی که مبتنی بر مسئله طب است،‌پیگیری طب برای ما حیاتی است. طب باید احیا شود چون پایه دین ما است. اگر این قوی باشد فونداسیون دینمان قوی خواهد بود.

 

با یک ارزیابی ساده، طب مدرن در عمل چقدر موفق بوده است؟ این ناکارآمدی طب غربی که اشاره فرمودید در جوامع، ناامیدی از طب مدرن را بوجود آورده که هم خود مریض هم اطرافیانش متاثر از آن می شوند. تاثیر این ناامیدی در احیای تمدن نوین اسلامی چیست؟

مردم در همه جای عالم، بندگان خدا در حال حاضر مستاصل شدند. من خودم شاهد این قضیه ام.  مردم به خاطر عجز طب شیمیایی، ناکارامدی و بلکه ضررش از آن ناامید شده اند. الان 80 یا 90 درصد مردم با وجود این همه امکانات مریض تر شده اند. یک بیمارستان شده صدها بیمارستان، دوتا داروخانه شده ده ها و هزارها داروخانه، 4 یا 5 تا درمانگاه شده صدها درمانگاه و ده تا بیست تا مطب شده ده ها هزار مطب بخصوص در شهرهای بزرگ، ولی نتیجه اش چه شده است؟ نتیجه این شده که مردم بیمارتر شدند. بیماری ها شایع شده، سرطان الان کولاک  می کند. دارد  میاید به سمت همه خانه ها؛ شاید یک زمانی 50 سال قبل ما سرطان به این شکل اصلا نداشتیم؛ 70 سال قبل سرطان نداشتیم ولی الان از هر 7 یا 8 نفر یکی مبتلا به سرطان است. بیماری های جدید که قبلا حتی اسمش شنیده نشده، ام اس و ای ال اس و میوپاتی و امثال این بیماری ها زیاد شده رواج پیدا کرده است. کسی که امروز مبتلا به یکی از این بیماری ها ست از خوب شدن مأیوس می شود، او از لذت زندگی محروم است. خلاصه این فراگیری ناامیدی وجود دارد، نشانه این فراگیری هم این است که ما هرجایی که می رویم به مجرد اینکه مردم می فهمند یک طبی به اسم طب اسلامی می تواند جوابگو باشد و می تواند بیماری ها را درمان کند انقدر هجوم می‌آورند و شلوغ می شود که حساب ندارد. گاهی شده ما 4 یا 5 نفری مریض می بینیم؛ نسخه می دهیم، در بعضی شهرها ما 24 ساعته مشغول درمان میشویم، یعنی از صبح تا صبح روز بعد.  انقدر مردم مستاصل هستند؛ 24 ساعته منتظر میشوند و مینشینند تا نوبتشان شود، خب این نشانه چی است؟ مردم وقتی میفهمند یک روزنه ای هست؛ یک چراغی هست؛ چراغ امیدی هست می آیند. این بحران البته محسوس هست ولی چیزی درباره اش گفته نمیشود. نه وزارت بهداشت نه جاهای دیگر از این بحران صحبت نمیکنند ولی مردم حس میکنند میفهمند و آن را با همه وجود درک میکنند. آزمایش هاشان دستشان است از این دکتر به آن دکتر از این بیمارستان به آن بیمارستان؛ عاجزانه و بی نتیجه .واقعیت این است که پزشکی امروز بالاخره شکست خورده و باید ورشکستگی اش را اعلام کند، ولی این مسئله اصلا مطرح نمیشود و این خود سبب ناامیدی مضاعف مردم شده، که به دنبال طب جایگزین میروند.این حرکت مردم و برگشت مردم از طب جدید الان شروع شده. البته در دنیا به خصوص مسئله طب سنتی و طب گیاهی مطرح است . مرکز طب شیمیایی آلمان است، اما در آنجا 80 تا 90 درصد مردم با طب گیاهی خودشان را درمان میکنند، باید طب جایگزین میان مردم مطرح شود و مردم از این ناامیدی رهایی یابند زیرا جامعه ناامید نمی تواند به سمت تمدن اسلامی حرکت کند.

 

از ناکارآمدی طب غربی گفتید؛ درباره کارآمدی طب اسلامی چه می شود گفت؟

البته راجع به ناکارآمدی طب غربی بحث خیلی مفصل تر از این است. طب غربی 70 یا 80 درصد نسبت به بیماری های مردم عاجز است و نتیجه ای که داده، نتیجه معکوس بوده، بجای اینکه مردم سالم تر بشوند بیمار تر شده اند. نتوانسته کمردرد را درمان کند ، پا درد و دیابت و فشار خون را درمان کنند، بیشتر بیماری های مردم این هاست، چربی خون، چربی کبد و امثال آن و سرطان و ام اس و امثال این که زیاد است.

 اما طب اسلامی. البته مع الاسف کتابی به صورت جدی در رابطه با طب اسلامی تاکنون نوشته نشده جز کتاب بنده. کسی که این کتاب را مطالعه میکند میفهمد این طب از سوی یک حکیم توانا پایه ریزی شده، و آن حکیم خداوند تبارک و تعالی است. این طب،‌ درمانی از سوی خداوند است، چراکه وقتی ائمه ما دارویی را معرفی میکنند میگویند این از پدرم مثلا امام کاظم (علیه السلام) از پدرش امام صادق (علیه السلام) پدرش امام باقر (علیه السلام) از پدرش امام سجاد (علیه السلام) از پدرش امام حسین (علیه السلام) از پدرش حضرت علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و از جبرئیل از خداست. این از طرف خداوند تبارک و تعالی پایه ریزی شده . خالق انسان میداند چه چیزی برای انسان و برای برطرف کردن نیاز بشر مفید است. خود بشر عاجز است و ناتوان. اگر هم میبینید داروهایی الان دارند؛ این از پیامبران به آنها رسیده است، اگر گیاهی را تبدیل کردند به شیمیایی، یا یک شیمیایی را در گیاهی وارد کردند این همان است که از طرف پیامبران به ما رسیده. والا بشر در این زمینه عاجز است. ببینید الان طبیعت ما؛ هزاران بلکه میلیون ها گیاه دارد، می تواند کسی برای بیماری خودش برود به طبیعت و گیاهی که بیماریش را درمان کند را پیدا کند؟ اصلا همچنین چیزی محال است. چرا؟ چون اگر قرار است که تجربه کند؛ یکی یکی همه گیاهان را، خیلی زود میرسد به یک گیاه سمی و آن گیاه او را میکشد و تمام میشود. عملی نیست. هیچ راهی ندارد جز آنکه انبیاء به ما یاد داده باشند. عملا هم همینجور است. در روایت داریم از روز اول ، خداوند حضرت آدم را نازل کرد از بهشت و علم همه چیز را به او آموخت مِن جمله علم طب را. انبیاء همه شان طبیب بودند همه شان مبلغ طب بودند پیامبر ما هم همین طور؛ حضرت عیسی هم که رساله و معجزه اش مبتنی بر طب بوده است. پیامبر و ائمه ما روی این علم خیلی سرمایه گذاری کرده اند تا جایی که الان ما نزدیک  11 هزار روایت طبی داریم. این یعنی 11 هزار نسخه طبی از پیامبر و ائمه ؛ این معنایش این است که آنها خیلی هزینه کرده اند برای این کار، و الا ما در هیچ یک از علوم دیگر اینقدر روایت علمی نداریم نه در فقه نه در احکام، نه در صلات نه در صوم، در هیچ علم دیگر اینقدر روایت نداریم فقط در طب است. پس معلوم میشود که پیامبر و ائمه ما خیلی برای ما در این زمینه زحمت کشیده اند، اهمیت دادند، وقت صرف کردند و این وقت صرف کردن ها بیهوده نبوده است. منتها این است که متاسفانه این علم 1400 سال زمین مانده و خاک میخورده، احیا نشده، کسی نیامده این روایات را جمع کند و طب اسلامی و پزشکی اسلامی را اسکلت بندی کند، فونداسسیون برایش بسازد، تا اینکه در اثر یک اتفاقی بنده مجبور شدم و وارد این علم شدم و تحقیق کردم و کتاب را نوشتم.

 

تفاوت این طب با طب غربی در نوع نگاه به مبدا خلقت چگونه است؟  تفاوت به یک موضوع با دو نگاه اومانیستی یا توحیدی در نتیجه که نسخه باشد چگونه تجلی پیدا می کند؟

البته این علم، توحیدی است چون مبدا آن هم همانطور که گفته شد توحید است. این از دو سه جنبه اثر دارد. یکی این که این نگاه در درمان اثر دارد. این خود بار مثبتی برای مریض دارد. مردم به پیامبر(ص) اعتقاد دارند به ائمه(ع) اعتقاد دارند، وقتی این اسم ها روی یک دارویی می آید، این خود یک بار مثبتی به دارو میدهد. چون دارو تاثیرش فقط شیمیایی و فیزیکی که نیست، نفسی و انفسی هم هست، البته بستگی به اعتقاد دارد. ثابت شده که اگر کسی اعتقاد داشته باشد که آب بخورد خوب میشود، خوب خواهد شد. اعتقاد اینقدر اثر دارد. حتی در طب شیمیایی.  در طب شیمیایی فکر نکنید که آنها داروی درمان دارند. کل درمان آن طب هم به تلقین و اعتقاد است و الا دارو هاشان که چیزی بیشتر از خاک نیست. داروهای شیمیایی از معادن است، معادن هم از خاک است. خوردن خاک هم در دین ما حرام است، خوردن این دارو ها خالی از اشکال نیست، این ها درمان نیست. اگر هم آثاری روی مریض دارد مال این اعتقاد است. این موسسات روی اعتقاد مردم کار میکنند، روی باور مردم کار میکنند. شرکت های داروسازی امروزه کارشان این است که دارو را در اذهان مردم می سازند نه در کارخانه. تبلیغ میکنند، به دانشگاه ها میدهند، پورسانت می دهند تا دارو را در دانشگاهها تبلیغ کنند، دکترها هم باور کنند و باورشان را به مردم منتقل دهند. این است که یک دارو می شود دارو. در مقابل در طب اسلامی، هم این مسئله باور مدخلیت دارد. هرچند طب اسلامی بر خلاف طب شیمیایی دارو دارد. واقعا دارو ست، دارویی که تاثیر فیزیکی و شیمیایی دارد. ولی باور هم نقش دارد. روایتی داریم که یکی از خلفای عباسی از امام میپرسد که شما این دارو را از چه کسی نقل میکنید؟ همین که امام فرمود از پدرم امام صادق(علیه السلام) از پدرش تا آخر؛ آن خلیفه عباسی- با اینکه دشمن اهل بیت(ع) است- به امام عرض کرد که همین کافی است، همین اسم ها اگر روی یک مرده خوانده بشود و او زنده بشود تعجب ندارد. این بار مثبتش هست. از آن طرف هم با این بحرانی که در دنیا و حالت ناامیدی مردم وجود دارد، اگر ما بگوییم که درمان داریم و مردم را درمان کنیم؛ این در اعتقاد مردم نسبت به اسلام و پیامبر و ائمه تاثیر خواهد گذاشت.بنده در نوشتن کتاب الدراسات فی طب الرسول این نکته بیشتر برایم مهم بود که اعتقاد مردم به پیامبر، اعتقاد مردم به ائمه، اعتقاد مردم به دین کامل ما محکم تر بشود، ایمانشان قوی تر بشود. تا حالا چقدر افراد بی ایمان دیدیم که به خاطر همین درمانها، مؤمن شدند، ایمانشان مستحکم شده. همین چند روز قبل یکی آمد و گفت من 10 یا 15 سال است که میگرن دارم به هر شکل که درمان کردم خوب نشدم شما یک قطره ای به من دادید، فورا خوب شدم و من ایمانم دوباره احیا شد، شروع کردم به نماز خواندن، خواندن قرآن، خواندن دعاها؛ اصلا دگرگون شدم؛ به خاطر یک درمان ساده . این قضیه را هر روز ما شاهد هستیم. خیلی ها می آیند میگویند که فلان بیماری خوب شده فلان سرطانی خوب شده فلان کور بینا شده است فلان کر شنوا شده فلان ام اسی خوب شده و این در دین و ایمان مردم واقعا تأثیر شگرفی دارد. پس از دو طرف، هم خود اعتقاد در درمان موثر است و هم این درمان در دین و اعتقاد مردم موثر است . در طب جدید فقط دو عنصر وجود دارد: انسان و بیماری، ولی در طب اسلامی سه عنصر: خدا، انسان و بیماری. در طب جدید، بیماری یک اتفاق ناگوار است ولی در طب اسلامی بیماری ناشی از یک اشراق دقیق است که در مصلحت بیمارتمام می شود که به خدای خودش برگردد و پناه ببرد و این را باور دارد که خداست که او را بیمار کرده است؛ خدا او را دوست دارد و حتی صلاح دنیا و آخرتش را می خواهد، هم بیماری با توحید و خدای یکتا همراه است و هم درمان با خداست.

 

در مقام مقایسه؛ عوارض طب غربی با طب اسلامی چه تفاوتی وجود دارد؟ عود مریضی در درمان های طب اسلامی، نسبت به درمان های طب غربی چگونه است؟

درباره عوارض باید عرض کنم، چون طب اسلامی، طب پیامبر(ص) و طب معصومین(ع) و در حقیقت طب خداوند است، یا اصلا عوارض ندارد و یا اگر عوارض داشته باشد خیلی کم است. ولی در مقابل طب شیمیایی عوارض زیاد دارد؛ چون طب بشر و عقل بشر است، بشر به چیزهایی میرسد و بعد متوجه میشود که این عوارض را دارد این آثار را دارد. این البته عوارضی است که زود حاصل میشود؛ زود بوجود می آید، این عوارض را درک می کند. برای همین است که می گوید این دارو این عوارض را دارد. دیدید هر دارویی که میخوریم ده دوازده عوارض برایش در بروشور دارو می نویسند . ولی تازه این مهم نیست آنی که مهم است، عوارض آن داروها در دراز مدت و تاثیر وسیع و گسترده آن در طول زمان است.

یک رئیس دانشگاهی آمد منزل ما؛ میگفت که ما دانشمندان کانادایی و امریکایی و اروپایی نشستیم بررسی کردیم این سوال را مطرح کردیم 70 سال قبل سرطان نبوده، الان از هر 7 یا 8 نفر یک نفر مبتلا به سرطان است این سوال را مطرح کردیم که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ می گوید روزها این مسئله را عالمانه بحث و مطرح کردیم و دقیق، به این رسیدیم که این داروهای شیمیایی، خودش سبب سرطان شده است. چون اینها مواد شیمیایی است که در مغز استخوان ها رسوب میکند، مغز استخوان را از کار میاندازد. تبدیل میشود به سرطان خون، در سلول رسوخ میکند و سلول را تبدیل میکند به سلول سرطانی. واقعا همین است، حالا این درخصوص سرطان، ولی به طور کلی هم همین طورست. دقت کنید که داروهای شیمیایی نیاز مردم را به دارو زیاد کرده است. ما 35 سال قبل رفتیم مشهد؛ آنجا دوتا داروخانه بود خالی، یکی داروخانه افشار و یکی داروخانه دیگر، آن هم خالی. ولی الان ده ها بلکه صدها داروخانه همه هم پر از جمعیت؛ درمانگاه ها همین طور؛ بیمارستان ها همین طور. وزارت بهداشت اعلام کرده که از هر 6 نفر یکی بستری می شود و الان نزدیک به یک میلیون تخت نیاز است. این یعنی دارو و طب شیمیایی، خودش سبب زیاد شدن بیماری ها شده.، نیاز به دارو، تشدید بیماری های مردم را به وجود آورده و بوجود آمدن بیماری های جدید، نیاز مردم را به دارو تشدید کرده است. سی چهل سال قبل در ایران مصرف دارو چقدر بوده؟ الان چقدر است؟ هزار برابر شده. پس نیاز به دارو را زیاد کرده و این خود یک مکانیزم دارد. مکانیزمش این است که طب شیمیایی که طب ابتکاری نیست؛ آمده اند گیاهانی را که از قدیم برای درمان از انبیا به ما رسیده که مثلا این گیاه سردرد را درمان میکند یا تب را درمان میکند تجزیه و تحلیل کردند؛ مثلا این گیاه پتاسیم دارد، منگنز دارد، کبالت دارد، کروم دارد، سلولز دارد و... یکی یکی اینها را تجزیه میکنند میبینند یک ماده ای مثل پتاسیم در آن مثلا سر درد را درمان میکند. خب اینها میآیند این پتاسیم را به شکل شیمیایی تهیه میکنند به بیمار میدهند. اما الان خودشان متوجه شدند که این داروها عوارض دارند. چرا عوارض دارند؟ درست است این گیاه ده ؛ بیست تا ماده داشت. اما اینها فکر کردند که این مواد فایده ای ندارد و فقط باید آن ماده موثر را پیدا بکنند ولی الان متوجه شده اند که هر ماده ای در گیاه، محافظ قسمتی از بدن است. فلان ماده از کبد محافظت میکند، سولز از معده و روده محافظت میکند، از چه محافظت می کند؟ از تاثیر آن ماده ای که موثر است مثلا از تاثیر پتاسیم که به کبد آسیب می زند یا به مغز یا به شش یا به معده آسیب میزند. این مواد دیگری که در آن گیاه بود هرکدامش محافظ یک قسمتی از بدن بوده. این است که الان داروی شیمیایی که مصرف میکنید به کبد آسیب میزند به شش آسیب میزند به مغز آسیب میزند به معده و روده آسیب میزند و میبینید که آهسته آهسته بیماری های جدید شایع شده است. البته سازندگان دارو این مسئله را درک میکنند؛ میفهمند  و میدانند که اگر کسی امروز یک دارو مصرف کند یک ماه دیگر باید دوتا مصرف بکند، یک سال دیگر باید 4 یا 5 تا مصرف بکند و اینها خودشان میخواهند به خاطر درآمدشان به خاطر اقتصادشان که مردم دارو بیشتر مصرف کنند.

 

در مورد بازگشت بیماری چطور؟

و اما راجع به عود بیماری . در طب اسلامی عود بیماری وجود ندارد. یعنی وقتی ما شخص را درمان میکنیم و خوب می شود مریض میگوید کی دوباره برگردم؟ چون از بس بهشان عادت دادند که همیشه باید مراجعه کنند از ما هم میپرسند که کی دوباره بیآییم؟ این هم به خاطر این ست که اهداف خاص خودشان را دارند، این خود، سبک طب شیمیایی است. مطب ها و بیمارستان ها همیشه پر است. بخاطر اینکه حقیقت و ماهیت طب شیمیایی این است . بنده معتقد هستم که عمدا این مسئله پایه ریزی شده که نیاز مردم به دارو و درمان و مراجعه به دکتر بیشتر بشود. ما به مریض میگوییم که در طب اسلامی دوباره معنی ندارد، دارو مصرف کردی و خوب شدی، دیگر برو تا 5 یا 6 سال دیگر نیاز به دارو نخواهی داشت. ولی در طب شیمیایی این سوال همیشه مطرح است که من کی دوباره بیآیم؟

 

باز در مقام مقایسه در طب جدید مثلا میگویند اگر درمان هایی که میدهیم به طور متوسط 50 درصد مریضی ها را – البته آن هم به طور ظاهری- درمان بکند درمان ما یک درمان علاج گر و موفقی است. در طب اسلامی چطور است؟ یعنی چند درصد درمان ها علاج گر است؟

بنده که معتقد هستم در طب غربی اصلا درمانی ندارند. شاید در همه بیماری ها. به جهت اینکه داروهایشان حالت تسکین دهندگی دارد، یک چیز موقت مثلا درد را ساکت میکند بعد از مدتی دوباره عود میکند یا باید همیشه دارو مصرف کرد. این را تا آخر عمر باید بخورد هر وقت قطع کند دوباره برمی گردد. ولی در طب اسلامی وقتی دارو مصرف کرد دیگر خوب میشود تمام می شود. یک هفته سه روز و حتی گاهی وقت ها یک بار مصرف کند بسته به نوع مریضی کمتر و بیشتر؛ دیگر تمام می شود خوب میشود؛ معنایی هم ندارد که دوباره دارو مصرف کند. و اما راجع به تاثیرش؛ طب اسلامی در مقابل هیچ بیماری عاجز نیست و به گونه ای پایه ریزی شده که مثل خود اسلام است، ببینید دین اسلام در هر زمان یک دین پر انرژی یک دین جذاب یک دین کامل بوده، خب الان این دین 1400 سال قبل، آن شرایط مکه و مدینه، آن شرایط سخت، در آن زمان رونق داشت الان هم رونق دارد. طب اسلامی هم همچنین حالتی دارد؛ چون اینها از یک سنخ است در هر زمانی رونق دارد. اثر شگفتی خودش را دارد. طب اسلامی در مقابل هیچ بیماری عاجز نیست. ولی اینطور هم نیست که هر کسی بیآید از این دارو و درمان استفاده کند حتما خوب میشود. ممکن است افرادی البته خیلی کم و اندک، خوب نشوند. این مشکل طب اسلامی نیست. مشکل داروی اسلامی نیست. این مشکل افراد است. چون شرط هر درمانی و هر دارویی، اعتقاد و باور به آن درمان است. مردم باید اعتقاد و باور داشته باشند. اگر اعتقاد نداشتند دارو اثر نمیکند. این داروهای ما برای کسانی که به پیامبر و اسلام اعتقاد داشته باشند موثر است. طب شیمیایی هم همین طور است 90 درصدش اعتقاد است 10 درصدش دارو ست. طب اسلامی شاید برعکس 80 درصدش دارو و 20 درصدش اعتقاد است. دقت کنید وقتی مریض زنگ میزند به مطب میخواهد نوبت بگیرد، نوبت سه ماهه به او میدهد این در درمان تاثیر دارد. یا اینکه بگویند فردا فلان ساعت بیا! میرود در مطب میبیند که بیست نفر سی نفر نشستند این در درمان نقش دارد؛ وارد مطب که میشود لباس سفید دکتر در درمان تاثیر دارد.

 

بحث اقتصاد و طب از آن بحث های سخت مطرح در این بین است. نگاه طب اسلامی به اقتصاد چیست نگاه طب غربی به اقتصاد چیست؟ نگاه سود محور غربی به مریضی مردم در طب اسلامی اساسا جایگاه دارد؟

البته در طب اسلامی و هر طبی جای سوء استفاده زیاد دارد. خیلی اینهایی که متولی هستند میتوانند سوء استفاده بکنند. مردم ناامید هستند. یک نفری میآید سرطان دارد؛ خب قرار است شیمی درمانی کند باید 150 میلیون خرج کند ولی به یک کسی که خودش را طبیب اسلامی معرفی میکند و دکانی در این راه باز کرده و اصلا علم و تجربه ای در این زمینه ندارد مراجعه می کند؛ او به مریض میگوید من با سه میلیون خوبت میکنم مثلا. جای سوء استفاده در هر طبی هست. ولی به طور کلی طب اسلامی طوری پایه ریزی شده که سود و اقتصاد در آن مد نظر نیست. به جهت اینکه پیامبر(ص) و ائمه(ع) ما و خداوند تبارک و تعالی، درمان را واجب کرده است. این جزو واجبات الهی است. مردم باید به این سمت بروند به نحو وجوب. نه به خاطر پولش، محرکشان این نیست محرکشان وجوب است. این جزو واجبات کفایی است. واجب است بر افرادی، که برای نیاز مردم طبیب بشوند. چون علما میگویند این واجب است پس گرفتن مزد و پول ویزیت هم حرام است. مثل اینکه یکی نماز بخواند و پول بگیرد. نماز خودش را میخواند. این شبهه در کتاب های فقهی ما مطرح شده است که گرفتن مبلغ در واجبات حرام است. خوب حالا فقط داروها می ماند که از ائمه(ع) و پیامبر(ص) ما خیلی توصیه شده که رعایت انصاف در آن بشود. مثل فروش هر چیز دیگری که اگر مثلا میتوانید به قیمتی که تهیه کردید بفروشید و برکتش را از خداوند تبارک و تعالی بخواهید. پیامبر(ص) و ائمه(ع) ما به این سبک مردم را هدایت میکنند اگر کسی مردم را درمان بکند این وظیفه اش بوده؛ واجبش بوده اگر انجام ندهد روز قیامت باید پاسخ بدهد؛ به خاطر ثوابش باید برود مردم را درمان بکند. هدف اصلی این است؛ اصلا هدف مادیات نیست. خب البته در حدی که اقتضای نیاز است و انصاف باشد. البته اسلام انگیزه ایجاد میکند برای طبیب ها که خدمت کنند به خاطر ثوابش و آخرتش. این مسئله خدمت بیشتر مطرح است. چقدر مستحب است در هر زمینه ای که آدم نیاز کسی را برطرف بکند مثلا نیاز مادیش را برطرف بکند؛ کمک نیاز دارد کمکش کند؛ خداوند از یک انسانی که به دیگران کمک میکند تشکر میکند. طب هم به این شکل است. چون واقعا مردم درد میکشند؛ ناراحت هستند؛ مایوس هستند؛ اگر شما او را درمان کنید؛ خوشحالش کنید؛ باعث خوشحالی خداوند میشود.

 

مقام معظم رهبری بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند و اقتصاد درون زا. ما هر ساله در کشور یک هزینه هنگفتی بابت درمان می پردازیم که از کشور خارج می شود . اگر بخواهیم طب اسلامی را پیگیری کنیم می توانیم به تحقق اقتصاد مقاومتی کمک کنیم؟

ما الان وابستگی به غرب داریم که وابستگی وحشتناکی است. از نظر اقتصاد و خرید دارو هم وجود ما به این غرب وابسته است. از راه همین دارو و بعضا مواد غذایی هم هر کاری خواستند توانستند به ما تحمیل کنند. امروز ما نزدیک به 5/1 میلیون نازا در کشور داریم ؛ بقیه کشور هم کم زا است. این بدان دلیل است که بر اساس آمار خود وزارت بهداشت 75 درصد زایمان ها بوسیله سزارین انجام میشود و سزارین یعنی کم زایی. چند بار شکمی را می شود پاره کرد و بچه ای را بیرون آورد؟ یک بار؛ دو بار؛ سه بار؛ خیلی بشود چهار بار. کم زا شدیم؛ نازا شدیم؛ کم جمعیت شدیم. اینها همه اش عمدی است. با دو کلمه که برای ما ابلاغ کردند که فرزند کمتر زندگی بهتر؛ صدها میلیون یا بچه شیعه کشته شد. بیشتر این پیشگیری ها از نطفه منعقد میشود و بعد کشته میشود. چقدر ما هزینه هنگفت صرف این دارو و درمان میکنیم ؟ امروز اگر کسی مبتلا به سرطان بشود حداقل بیست مرتبه سی مرتبه باید شیمی درمانی شود. چیزی حدود 150 الی 200 میلیون تومان هردفعه 7 الی 8 میلیون تومان. باید این مبلغ را خرج کند.

یا باید خانه اش را بفروشد یا باید به انتظار مرگ باشد . تازه مشکل اینجاست که این ها عمدا داروهایی داده اند که نه فقط درمان نمیکنند، بلکه میکشد. این شیمی درمانی؛ خودش کشنده است. استعمار و استیلای غربی به این نتیجه رسیده که نباید داروی علاج گر بدهد تا بیمار خوب بشود؛ باید دارو بدهد تا بیمار را بکشد. برای همین است که رعب و وحشت بین مردم می افتد که حتی حاضرند همه زندگیشان را بدهند برای شیمی درمانی. الان کسی که شیمی درمانی میشود بخصوص برای سرطان کبد، معده و ریه و ... 90 درصدشان بعد از شیمی درمانی میمیرند، خیلی بمانند 6 ماه؛ نهایتش یک سال. مریض رنج میبرد؛ ضعیف میشود؛ موهایش میریزد؛ سیستم عصبی اش از کار میافتد؛ در مقابل بیماری نا توان میشود و نهایتا میمیرد. اینها دانشگاه هایی دارند. مینشینند فکر منافعشان میکنند و می گویند اگر مردم را خوب کنیم چه میشود؟ اگر بکشیم چه میشود؟ اگر همین طوری معلول نگهشان داریم چه میشود؟میگویند الان داروی دیابت دارند؛ ولی به مردم نمیدهند؛ میخواهند مردم تا آخر عمر قرص دیابت بخورند ولی اگر به مردم داروی دیابت بدهند خوب میشوند و دیگر نیازی به قرص پیدا نمی کنند و شرکت ها از رونق می افتند. ما از این نظر در نقطه ضعف قرار داریم. اگر طب اسلامی را ترویج دادیم، تبلیغ کردیم، آثارش را مردم در دنیا شاهد بودند، میآیند از ما دارو میخرند. خوب قضیه تماما معکوس میشود. آنها دانشجو به اینجا میفرستند؛ بجای اینکه ما دانشجو به غرب بفرستیم. اگر ما این مسئله را تقویت کردیم - که الان متاسفانه این هایی که الان متصدی هستند کار و مشغله زیاد دارند و به این مسئله ها نمیپردازند - منافعش زیاد است. البته بنده دنبال منفعت نیستم ؛ ما یک دوره ای در قم گذاشتیم تا همین قدر که این مسئله از زیر خاک در بیاید و مردم یادبگیرند و من بروم دنبال کارم!

 

طب جدید الان مدعی است که علاج به عوارض می کند. طب اسلامی علاج به ریشه می کند یا علاج به عوارض؟

طب شیمیایی فقط عوارض را میشناسد. صورت سرخ شده؛ این سرخی را برطرف میکند. مریض تب کرده، تب را برطرف میکند. در همین حد. ریشه را نمیشناسد. طب شیمیایی ریشه بیماری ها را و اسباب بیماری ها را نمیشناسد. ریشه ای که در طب سنتی قدیم بوده در طب اسلامی هم هست که به عنوان مزاج معرفی شده است. ما اعتقادمان براساس روایاتی که از پیامبر(ص) داریم این است که میگوید به ظاهر بیماری نگاه نکن. اصل هر بیماری براساس طبایع چهارگانه است. سودا ،صفرا، بلغم و دم. چون طب جدید این مسئله را نمیشناسد، نمی تواند این ریشه را درمان کند. الان به طبیب بگویید سودا؛ صفرا... هیچی نمیداند؛ میگوید این چیزها را من نمیشناسم. پس نمی تواند درمانش هم ریشه ای باشد. برای همین بیماری سریع عود میکند؛ نیاز به دارو بیشتر میشود. چون داروهایشان هم حالت رفع عوارض و تسکین دهند دارد ، نمیتواند درمان کند. ولی در طب اسلامی ریشه را درمان میکند. در طب سنتی هم ریشه را درمان میکند تا حدودی ولی امتیازی که در طب اسلامی است آن است که عوارض را هم درمان می کند. هم ریشه هم عوارض. ما الان برای هر بیماری دو سنخ دارو داریم؛ یک دارو ریشه ای، یک دارویی که عوارض را درمان کند. مانند مثلا مریضی یبوست؛ اعتقادمان براساس روایات آن است که ریشه یبوست سوداست. برای درمان این حالت، دوتا دارو میدهیم. یکی یک ملین میدهیم که درمان عوارض کند و یک سودازدا میدهیم که سودا را از بدن خارج میکند که این بیماری ریشه ای درمان میشود.

 

در تقسیم بندی ها به نظر میرسد طب اسلامی جزو طب های کل نگر است مثل طب سنتی ایرانی قدیم خودمان که یک تنافی با طب جزء نگر غربی دارد. طب غربی مدعی است که الان به سلول ها و ریز تر از آن ها ورود کرده و هرچه جلو میرود اقیانوس جدیدی را کشف میکند. ولی می گویند طب اسلامی یک طب کل نگر است. در مورد این تفاوت جزء نگری و کل نگری در دو طب عقیده شما چیست؟

این کل نگری مربوط به طب سنتی است. مثل طب چینی . ولی طب اسلامی جزئی نگر است و خیلی عمیقتر از طب شیمیایی است. به عنوان مثال طب اسلامی قشنگ مسئله میکروب و ویروس را میشناسد ولی طب سنتی مسئله میکروب و ویروس را نمیشناسد. یا در مسئله ژنتیک؛ اصلا پایه ژنیتک طب اسلامی است. فکر میکردند مسئله درمان ژنتیکی، جزو ابتکارات و افتخارات بشر است. بعد متوجه شدند که این از کتاب های ما گرفته شده است. انقدر در طب اسلامی ما مسئله ژنتیک موشکافانه بررسی شده است که فکر می کنم بشر تا 500 سال دیگر هم به این چیزهایی که در روایات ما هست نمیرسد. آنها فکر میکنند که به جایی رسیدند. حالا یک میکروبی را دیدند اما هنوز میکروب را نمیشناسد. خب حقیقت میکروب چی است؟ چرا اینکار را میکند؟ چرا با انسان دشمن است؟ مکانیزم کارش چیست؟ چه چیزهایی در آن تاثیر دارد؟ چه چیزهایی آن را دور میکند؟ چه چیزهایی آن را جذب میکند؟ تا 500 سال دیگر بشر به این مسئله نمیرسد. بنده راجع به میکروبی و ویرس نزدیک به صد صفحه در این کتاب خودم نوشتم. کی بشر میخواهد به این مسائل برسد؟ مگر اینکه طب اسلامی مطرح بشود و دانشگاه های دنیا به این سمت هدایت بشوند و بیایند این مسائلی که در طب اسلامی هست را بررسی کنند. پس برعکس طب اسلامی جزئی نگر است. طب اسلامی عمیقتر است؛ ژرف است. چون عرض کردم که از خالق انسان است. مگر می تواند پیامبر(ص) یا ائمه(ع) ما از مسئله میکروب یا مسئله ژنتیک غافل باشند؟ یا حتی چیزهای جزئی تر از اینها که هنوز بشر به آن نرسیده است. به عنوان مثال؛ امروز بشر هنوز برای مسئله چشم زخم تئوری ندارد. اسلام میگوید بیشتر این مرده ها به خاطر چشم زخم است. اگر قبر ها باز بشوند خواهید دید. یعنی اثر این چشم زخم در خاک هم بر مرده باقی میماند. این بشر کی میخواهد به آن برسد؟

 

مقصود از طب کل نگر آن نگاه حکمت آمیز به طب است . مثلا در طب سنتی میگویند که بدن یک کل واحد است اگر مثلا سودا وارد یک قسمت بدن بشود کل بدن را تحت تاثیر قرار خواهد داد اما طب جدید به خاطر این نگاه جزء نگری، میرود بدن را شاخه شاخه و مجزا از یکدیگر تعریف میکند. برای همین تخصصها مختلف میشود،متخصص عروق قلب دارد متخصص کبد دارد متخصص چه و چه و چه....

بر این اساس هر دو در طب اسلامی هست. یعنی هم جزء نگری هم کل نگری. یک آناتومی اسلامی ما داریم، بُعد چهارم آناتومی که در هیچ جای دنیا مطرح نیست. در پزشکی، ما سه نوع آناتومی داریم که در دنیا مطرح است، اسلام علاوه بر این سه تا آناتومی یک آناتومی بُعد چهارم دارد. میداند و میتواند بدن را تجزیه کند . البته مسئله مزاج ها برای کل بدن است، ما اعتقادمان این است و اختلافمان با طب سنتی هم سر همین است آنها بعضی هاشان معتقدند به جزئی نگری مسئله مزاج ها. مثلا می گویند دست بلغم، سر سودا، پا فلان. ولی ما در طب اسلامی این را نداریم. ما می گوییم یا کل بدن بلغم یا کل بدن سودا. در این مسئله مزاج ها و ریشه ها است. ما کل نگری داریم ولی در کنارش ما گفتیم عوارض هم درمان می کنیم که مجبوریم جزء نگری هم داشته باشیم.

 

به نظر می رسد یک نگاه غیر اسلامی شاید بتوان گفت نگاه استعماری باعث شده که در صده های اخیر، روایات طب اسلامی ما به یک نوعی از کتب روایی ما و از حوزه های ما بیرون بیاید و طلاب ما فقط فقه و اصول بخوانند.

بله؛ این مسئله بوده است. تا حالا هرچه بوده همین فقه و اصول بوده. بخصوص ما شیعیان در علوم دیگر حتی کل علوم اسلامی ضعف شدیدی داریم. شاید بتوان گفت که بر می گردد به شرایط تقیه شیعیان. شیعیان در طول تاریخ مظلوم بودند و در شرایط تقیه به سر می بردند و واقعا در محاصره بودند. امکان و قدرت نداشتند تا علوم اسلامی را گسترش دهند؛ وارد کل زوایای علوم اسلامی بشوند تا حدی تا اندازه ای فقط می توانستند کار کنند و به همین جهت به مهمترین علم پرداختند. آن هم مسئله فقه و مسائل شرعی که مربوط به آخرت است بوده. حالا نهایتا اخلاق و فرض کنید که اعتقادات مربوط به همین ها، به قدر واجبش فقط توانستند برسند و روی این زمینه کار کنند. امروز الحمدلله شرایط قدری متفاوت شده آن شرایط تقیه برطرف شده، امکانات در این سطح سرازیر شده و فرصت پیدا شده که علوم دیگر اسلامی هم مورد بررسی قرار بگیرد و مطرح شود. اسلام فقط در طب نیست در هر زمینه ای که آدم وارد می شود واقعا شگفت زده می شود. مثلا در همین زیست جانوری بخواهیم وارد شویم ما حرف برای کل دنیا داریم که دنیا نشنیده است. در هر علم دیگر هم هست. علم شیمی، فیزیک، علم ستارگان بخصوص اگر وارد شویم شگفت ساز خواهیم بود. عل ایحال ان شاءالله زمینه فراهم شده و وقت این رسیده که مسائل مطرح شود و علما به این علوم بپردازند و از این نعماتی است که ائمه برای ما به عنوان میراث بجا گذاشتند استفاده کنیم که واقعا بلا استفاده مانده است.

 

همین گونه که شما گفتید اعتقاد در مریض نسبت به درمان خیلی موثر است. برای اینکه این لیطمئن قلبی در قلب مریض ها ایجاد شود، طب اسلامی یا حضرتعالی در مستندسازی علاج ها فعالیتی فرمودید؟ مثلا فرض بفرمایید یک مستند تلویزیونی سینمایی یا کتابی سراغ بیست نفر از سرطانی ها رفته باشد که درمان شدند با طب جدید هم ثابت شده باشد که اینها سرطانشان از بین رفته است؟

البته بنده این کار را نکردم. بنده معتقدم که اگر یک مقدار به ما فرصت داده شود فواید این مسئله برای مردم خیلی زود عیان می شود. بنده یک سال قبل وارد قم شدم به من گفتند مستنداتت را بیاور؛ گفتم نیازی نیست یک هفته به من مهلت دهید؛ می بینید چه می شود. یک هفته که شروع کردیم به درمان، انقدر اقبال شدید شد که تا یکسال نوبت دادیم و نوبت دهی را متوقف کردیم. خیلی زود مردم اثرش را لمس می کنند می بینند می فهمند فقط یک فرصت اندک می خواهد. در هر شهری که رفتیم همین شکل بود. البته الان عده ای از رفقایمان بنا گذاشتند که مستندسازی کنند. دارند این کار را انجام می دهند، شماره تلفن ها را می گیرند، مصاحبه می کنند، فیلمبرداری می کنند، یک مقدار در مازندران دارند انجام می دهند. یک مقدار در شیراز. یک مقدار در قم. حالا ممکن است خیلی زود یک چیز این شکلی مطرح شود. ولی من خیلی ضرورتی برای این کار نمی بینم. من فقط می گویم در یک فرصت خیلی زود مردم متوجه می شوند که اثر این درمان چقدر می پیچد و همه می فهمند.

 

در باب شبهات در طب جدید می گویند ما مدعی هستیم مثلا صد نوع سرطان شناسایی کردیم هر کدام هم لایه های مختلفی دارد، می‌گویند طب اسلامی می تواند اینها را لیست کند؟ توانسته لیست کند در حالیکه ما اینهمه نسبت به این مساله شناخت پیدا کرده ایم.

طب اسلامی درست برعکس مسیری که طب جدید طی کرده رفته است. پیامبر(ص) می فرمایند که کار را برای مردم سخت نکنید، بشر این مسئله را پیچیده کرده است. پیامبر(ص) و ائمه(ع) ما می فرمایند بیماریها سه تاست. ظاهرش را نگاه نکنید، عوارضش را نگاه نکن با هم اختلاف دارند، ولی اصل بیماری سه تاست. «الداء ثلاثة والدواء ثلاثة فأما الداء فالدم والمرة والبلغم فدواء الدم الحجامة ودواء البلغم الحمام ودواء المرة المشی»، بیماری سه تا و درمان هم سه تاست ، بیماری این سه طبع و سه مزاج است یعنی چی؟ یعنی یک سوم این بیماری ها حقیقتش غلبه خون است. یک سوم بیماری ها حقیقتش غلبه بلغم است. یک سوم این بیماری ها حقیقتش غلبه سودا و صفراست. پس ما سه تا بیماری بیشتر نداریم. حالا اینها آمدند این تقسیمات را بوجود آوردند برای سرطان مثلا هزار قسمت ممکن است بگذارند؛ ولی درمان ندارند چه فایده؟ نمی توانند درمان کنند. ما اگر این تقسیمات را نکردیم ولی درمانش را داریم. ریشه اش را می دانیم. ریشه سرطان را می دانیم. آنها نمی دانند. پس العلم نقطه کثره الجاهلون، علم یک نقطه است این جاهلان آمدند پر و بال به آن دادند و بزرگش کردند و زیادش کردند وسعت دادند که نیازی نبود.

 

‌می گویند که ما در طب جدید،‌ هر لحظه در حال کشف جدید هستیم. هر لحظه در حال آزمایش هستیم. کوچکترین چیزها را زیر میکروسکوپ  می بینیم، اما طب اسلامی برای هزارو چهارصد سال پیش است نهایتا طب اسلامی بتواند پیسی و کچلی و اینها را درمان کند، طب اسلامی نمی تواند در این مریضی های جدیدی که هر روز بروز می کند، ام اس، سرطان ها، مریضی ها اینها را نمی تواند درمان کند.

این شبهه دو جواب دارد. یکی این است که همانگونه که عرض کردم طب اسلامی همه این ریزه کاری هایی که اینها می گویند دارد. بیشترش هم دارد. عرض کردم بحث ویروس و میکروب و ژنتیک و چشم زخم و امثال اینهاست، تحقیقی که بنده کردم این است. هرچه الان غرب پیشرفت دارد همه اش را از منابع اسلامی ما گرفته است، اینها هیچ چیز ندارند،‌ همین مسئله ژنتیک را از ما گرفتند، همان روایت پیامبر(ص) راجع به ژنتیک است روایت حضرت امیر(ع) است. بیشتر از اینها ندارند. اینها کتابهای ما را دارند؛ کتابهای ما را خواندند و باید به شکل قاطع بگویم حرف تازه ای نیاوردند.

همه را اینها را گرفتند و یک مقدار بازترش کردند. و الا همه اینها در روایات ما مطرح است. الان بشر بعد از هزار و چهارصد سال به این نتیجه رسیده است که حجامت خوب است. الان در کل دنیا انجامش می دهند. در آمریکا هزار سایت حجامت دایر است. پس کجا بودند با این همه پیشرفت؟ الان تازه دارند به حرف اسلام می رسند. هرچه علم پیشرفت می کند به سمت اسلام است. الان می گویند روزه خوب است الان می گوید خرطات نه گانه (استبراء) خوب است،‌چقدر طبیب آلمانی مسلمان شدند بخاطر همین مسائل خرطات نه گانه و آثارش ؟

 

می گویند که اگر اسلام طب داشت پس علمای سلف مثل مرحوم علامه، شیخ،‌ بحرالعلوم، شیخ انصاری، صاحب جواهر ، سید،‌ محقق  و... باید کتاب طبی هم می نوشتند و بجای اینکه کتب روایی و فقهی شان به دست ما می رسید کتب طبی شان هم به دست ما می رسید.

البته علمای خیلی قدیم یک مقدار کتابهای طبی داشتند،‌ در هر کتاب فقهی، یک کتاب طب بوده؛ بخصوص ابن ادریس در کتاب سرائرش کتاب طب دارد،‌ بعضی علمای دیگر ما هم همینجورند، کتاب طب داشتند نه اینکه نداشتند ولی خب این مسئله را ما باید قبول کنیم که این مسئله واقع شده،‌ علتش و دلیلش هم همانگونه که عرض کردم شرایط تقیه بوده است. شرایط تقیه و ترس و وحشتی که شیعیان داشتند در طول تاریخ به آنها اجازه نداده این مسئله را مطرح کنند و این قضیه پنهان شده. حتی وقتیکه بعضی علمای امروز وقتی در قم شروع کردند به درس طب، دیگران گفتند مگر اسلام طب دارد؟ سبک دروس حوزه علمیه ما،‌ ما را از این مسئله متاسفانه دور می کند. ما در حوزه باید اصول بخوانیم در حوزه باید فقه بخوانیم ولی کتاب حدیث نمی خوانیم. امروز کسی نیست بیاید کتاب کافی کلینی بخواند کتاب وسائل شیخ حر عاملی بخواند، درس بگیرد کتاب شیخ صدوق بخواند به همین جهت می گویند اسلام مگر طب دارد؟ من در جواب به آنها گفتم که شما کتاب حدیث نخواندید. همان کافی، کافی است. اگر می خواندید می فهمیدید اسلام طب دارد. دو سوم کتاب کافی، طب است که مهمترین کتاب شیعیان است. می دانید که حتی ما یک نسخه معتبر از کافی نداریم. یک روز یکی از علما به من زنگ زد گفت که ما کافی را می خواهیم تحقیق کنیم؛ تصحیح کنیم؛ نسخه معتبر ندارد. همه نسخه هایش برای صده دوازده به بعد است. یعنی هزار سال نهصد سال بعد از نوشتن کافی. گفتم مهلت دهید.

رفتم بررسی کردم، به این نتیجه رسیدم که یک نسخه معتبر داریم از کتاب کافی آن هم در کتابخانه پارلمان انگلستان است. به آن زنگ زدم گفتم بله چنین نسخه ای است مربوط به سال 500  هجری،‌در آنجاست همین یک نسخه است. آنهم سوار هواپیما شد و رفت آنجا می گوید به من نشان ندادند، هر چه گفتم آقا می خواهم ببینمش گفتند جزو نفایس ماست و به کسی نمی دهیم. خلاصه می گوید خیلی ماندم آنجا چند هفته ماندم با رئیس کتابخانه دوست شدم و آخر امر حاضر شد که فقط از پشت شیشه کتاب را به من نشان دهد؛ همین قدر! می گوید با چه مقدماتی و تشکیلاتی ما را بردند و از پشت شیشه کتاب را دیدم بعد دیدم روی کتاب کافی یک نوشته ایست،‌گفتم این نوشته چیست؟‌گفت نوشتند که این اولین کتابی است که میکروب و ویروس را به اسم ذکر می کند. این است. اینها هرچه دارند از ما دارند ولی ما غافلیم متاسفانه. خانمی و آقایی آمدند در منزل ما. آن آقا معرفی کرد که این خانم استاد دانشگاه لندن است آمده با شما کار دارد، گفتم بفرمایید، حرفش این بود که ما این داروهای شیمیایی را در آشغال پرت می کنیم، گفتم پس شما حتما دنبال داروی گیاهی هستید؟ گفت نه من دارو گیاهی نمی خواهم.

گفتم پس چه می خواهید این همه راه آمدید؟ گفت آمدم دعا می خواهم!  ما آمار گرفتیم در دانشگاه، مسلمانان وقتی دعا می کنند، هشتاد درصد خوب می‌شوند، مسیحیان وقتی دعا می کنند بیست درصد خوب می شوند. من هرچه دعا بلد بودم در کتاب مفاتیح به او دادم اینها را نوشت و برد. من خیلی نگران شدم. گفتم حالا اینها خودشان به ما حجامت یاد دادند! چون اول امریکا و اروپا شایع شد، بعد اینجا در ایران مجوز حجامت صادر شد. گفتم عن قریب است که یک روزی برای ما بسته دعا بفرستند.

 

یکی از شبهات دیگر این است که می گویند طب اسلامی ساده است وهمه فهم؛ پس علمی و کارآمد نیست.

‌این دوتا جواب دارد. یک جواب این است که چه کسی گفته است طب اسلامی، علمی نیست کارآمد نیست؟ کتاب بنده چهار جلد است هرکس می خواند نمی تواند عمقش را بفهمد. مگر اینکه طلبگی خوانده باشد و با زبان ما آشنا باشد. در طب اسلامی پیچیدگی فراوانی است. در ثانی،‌ مهم درمان است. شما کلی پیچیدگی داشته باشید، ریزبینی داشته باشید،‌ موشکافی داشته باشید، نتوانید مردم را درمان کنید چه فایده؟ طب اسلامی می تواند همه بیماری ها را درمان کند. اگر هم فرض کنیم ساده است و قابل فهم است، چه اشکال دارد؟‌ خداوند بشر را خلق نکرده است بخاطر اینکه تمام عمرش در مسائل طبی تحقیق کند. بشر را خلق کرده است تا عبادت کند «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» برای این خلق نکرده است که تا آخر عمر تحقیق کند تا فقط خود را درمان کنند. پس این نیست که بشر را اینقدر سردرگم این مسائل طبی کند. نه ما دین مان ساده است جئتکم بالشریعه السمحه. پیامبر فرمودند دینمان ساده است. بعضی ها پیچیده اش کردند. یک اشتباهی رخ داده است. و الا دینمان ساده است. عقیده بنده این است که دین ما فقط دویست تا حکم است .‌ حالا پیچیده اش کردند. طبمان هم ساده است بخاطر اینکه نیازی نیست با همین طب ساده کل بیماریها را درمان می کنیم. ایده هایی داریم و تئوریهایی داریم که طب را متحول می کند و این همه پیچیدگی نیاز نیست. این پیچیدگی متاسفانه صرف منافع می شود که چگونه مردم را غارت کنند.

می گویند اگر ما طب اسلامی را دنبال کنیم، این یعنی کنار گذاشتن صدها سال تجربه و فعالیت بشری است. ما این همه فعالیت کردیم این همه درس خواندیم، کنار گذاشتن این عقلی نیست .

اتفاقی که افتاده این است که شیعیان و مومنین خود را با همین طب اسلامی درمان می کردند. مثلا داروی جامع امام رضا که در کتب هست که دواء معروف عند الشیعه، این دارویی است که نزد شیعیان شناخته شده است. ولی متاسفانه این انقلاب صنعتی غرب، سبب شده که این طب مفید، نافع، بدون ضرر، بدون عوارض، فراموش شده. طبی است که صدها سال زحمت کشیده شده است. یازده هزار روایت شوخی نیست. صدها سال سینه به سینه نقل کردند تا بدست ما رسیده است. خوب حالا ما به قصاص هم اگر شده باید کاری کنیم که این طب شیمیایی فراموش شود. البته چون به اعتقادمان ضرر زده ، به مردم آسیب جدی زده و مردم را بیمار کرده و نیازشان به دارو را زیاد کرده از این جهت می خواهیم کاری کنیم که واقعا فراموش شود. ما نیازی به آن نداریم. ما بی خودی دنبال سراب هستیم. خداوند بشر را خلق نکرده است که در این پیچ و خم ها گم شود دینش را از دست بدهد کار اصلیش که عبادت است از دست بدهد.

 

‌یکی دیگر ازشبهاتی که مطرح می کنند  این است که ما هرچیزی را باید آزمایش کنیم و بدون آزمایش نمی شود پذیرفت. برای همین می گویند که با توجه به این دستگاه های جدید طبی نظیر سونوگرافی و سیتی اسکن و دستگاه هایی که هر روز جدید تر می شود اساسا تشخیص مریضی بدون وجود این دستگاههای تشخیصی محال است. طب اسلامی چطور می تواند بدون وابستگی به این دستگاه ها مریضی ها را علاج کند و تشخیص دهد؟

ما راجع به طب با غربی ها یک ایده متفاوتی داریم. ما در زمینه علت بیماری،‌ ریشه بیماری و بوجود آمدن بیماری با آنها تفاوت کلی داریم. به همین جهت در روش تشخیص، ما نیاز به این وسائل و دستگاهها نداریم. اینها بخاطر جهلشان به مسائلی که در طب اسلامی هست به آنها نیاز پیدا کردند. در ثانی، ما می گوییم که گیرم که شما رفتید تشخیص دادید، زحمت کشیدی ولی وقتی نتوانی بیماری را درمان کنی این تشخیصت هیچ ارزشی ندارد. شما تشخیص دهید سرطان این رنگی است، با آن سرطان این تفاوت را دارد. وقتی سرطان را نتوانی درمان کنی، این تشخیصت چه اثری دارد؟‌ ما می خواهیم مردم را سر کار بگذاریم یا می خواهیم درمانشان کنیم؟ طب اسلامی درمان دارد. راه تشخیص خاص خود را هم دارد. نیاز به این همه وسائل نیست. در درمان و زمان درمان و روش درمان و روش تشخیص. به همین جهت ما به اینها نیازی نداریم .حالا گاها فرض کنید که اینها در این جهت پیشرفتهایی داشتند ما می توانیم از اینها هم استفاده کنیم. البته رد نمی کنیم تشخیصشان را؛ دستگاهشان را؛ البته اگر ضرر و آسیب نزند، مشکل این است که خیلی از این روش تشخیص ها، خود آسیب جدی به انسان می زند. این مواد شیمیایی که در بدن تزریق می کنند، این پرتوهایی که از آن استفاده می کنند؛ اینها خود خسارت ها زده و بیماری جدید بوجود میاورد. اینها احاطه ندارند که چرا ام اس بوجود آمده. حالا هزار سال درس بخوانند، موشکافی هم کنند، نمی توانند بفهمند چرا ایدز پیدا شده؟‌ هرکس یک تئوری میدهد فردا ردش می کنند؛ این زحمت بیهوده است. البته اگر چیزهای مثبتی در کارایی شیمیایی باشد می توانیم استفاده کنیم. به شرط اینکه آسیب نزند که ما اعتقاد مان است که همه آسیب رسان است و همان روشها و تشخیص های خودمان کفایت می کند .

 

‌می گویند اساسا ذات طب امری تخصصی است و اگر طب اسلامی هم بخواهد دنبال شود ما دکتر ها و متخصصینی که قبلا طب شیمیایی خواندیم باید دنبال کنیم.

ما اگر طب اسلامی را مطرح کردیم ؛ ما سرطان را مثل سرماخوردگی درمان می کنیم؛ ما ام اس را مثل تب، درمان می کنیم؛ کل دنیا به ما گوش می دهد و حرفمان گوش شنوا خواهد داشت. این است که ما را از وابستگی رها می کند. بلکه آنها وابسته ما می شوند. اما راجع به تخصص؛ البته ما نمی خواهیم نانی که این دکترها می برند را بگیریم، ما حرفمان این است، ما می گوییم که شما کارتان تجویز داروست. کارتان ساختن دارو که نیست. شما کارتان تجویز داروست، دارو از خارج می آید، شما برای مردم تجویز می‌کنید؛ خب شما بیایید در طب اسلامی کار کنید. شما به گفته خودتان تجربه می خواهید؛ بیایید تجربه کنید. ما حرفمان این است بیایید تجربه کنید. اگر به این نتیجه رسیدید که اثر داروی طب اسلامی بیشتر است، عوارضی هم ندارد،  بعض از اینها مشکلشان این است که با دین مشکل دارند؛ با این اسمها مشکل دارند و الا چرا نیایند به این سمت؟ ما هر جا مطرح کردیم -چون من در خیلی از دانشگاههای پزشکی کشور رفته ام- می گویند ما نظام پزشکی داریم، اگر یک مقدار آن را تغییر دهیم ما را از دانشگاه بیرون می اندازند. ما با اساس مشکل داریم با اصل ایده و تفکر مشکل داریم و الا این دکترهای بیچاره، اینها خیلی هایشان می خواهند خدمت کنند واقعا خیلی هایشان می خواهند مفید واقع شوند. درد مردم را دوا کنند فرقی برایشان نمی کند که داروی حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) بدهند یا داروی آمپرازول بدهند .

 

بعضی می گویند مگر علف هم درمان می کند؟ در عن حال هم بعض دیگر می گویند داروهای ما همین داروهای شیمی درمانی هم یا بقیه داروها پایه و اساس گیاهی دارد. پس اگر قرار است با گیاه درمان کنیم، این داروها معتبر تر است.

راجع به مسئله گیاه دو نکته مطرح است. نکته اول این است که همانگونه که در ابتدا گفتیم تبدیل داروی گیاهی به شیمیایی و معادن واستفاده از معادن این خود یک اشتباهی بوده زیرا سبب انواع عوارض شده است اینکه آلمان که مرکز طب شیمیایی است مردم آلمان خود را با طب گیاهی درمان می کنند معنایش این است که طب شیمیایی در مهد خود و در مرکز خود فرو ریخته و در واقع شکست خورده . این اتفاق خیلی زود در کل دنیا ان شاءالله خواهد افتاد و مردم متوجه آثار سوء این درمان می شوند. اما این داروهای گیاهی که در دنیا الان هست، البته بهتر از داروهای شیمیایی است. ولی ما اعتقادمان این است که طب اسلامی کاملتر است بهتر است موثرتر است و تحریف نشده است. طب سنتی وجود دارد طب یونانی وجود دارد طب چینی وجود دارد ولی اینها ناقص است تحریف شده است مثل خود دینشان،‌ مثل خود دین مسیحیت تحریف شده است، تا جایی که کتاب قانون که برگرفته از طب یونانی است، شصت درصد داروهایش الکل و مشروب و انواع نجاسات دارد و یقینا این در تعالیم انبیاء نبوده است. قطعا این تحریف شده است. به مرور زمان مانند خود مسیحیت . به همین جهت ما می گوییم تفاوت بین طب اسلامی و طب یونانی همان تفاوتی است که بین خود اسلام و مسیحیت وجود دارد است، تفاوت طب اسلامی و طب چینی همان تفاوتی است که مابین اسلام و بودائیت وجود دارد که دین شدیدا تحریف شده ای است. و اما تفاوت طب اسلامی و طب شیمیایی، مثل تفاوت اسلام با مکتب های امروزی که بشر درست کرده است مثل سوسیالیست و کمونیست و سرمایه داری و پلورالیسیم و امثلا اینها ست که اینها یک شبه فرو می ریزد مثل کمونیستی که ما شاهد بودیم یک شبه فرو ریخت، طب شیمیایی هم ان شاءالله یک شبه فرو می ریزد. طب اسلامی از این جهت کاملتر است نسبت به طب یونانی و اثرش بیشتر است. تحریف نشده است. ما سند داریم نسبت به هر دارویی ولی در هیچ طب دیگری سند وجود ندارد. در طب شیمیایی هیچکس نمی تواند بگوید این دارو برای کیست، استامینوفن برای کیست؟ هیچکس نمی داند. بلکه نود درصد کارخانه های داروی دنیا برای صهیونیست هاست و اینها هیچوقت به ما رحم نکرده و نمی کنند.

 

شبهه ای را مطرح می کنند،‌ حتی اخیرا دیدم عکس همین داروهای طب اسلامی مثل جامع امام رضا علیه السلام، داروی امام کاظم علیه السلام و... را در همین گروههای اجتماعی گذاشتند و بعضی ها این را مطرح می کنند که اینها یک دکانی است که از نام اهل بیت(ع) استفاده می شود بعضی ها هم می گویند که حالا آمد و مریض این دارو را استفاده کرد، مثلا داروی امام کاظم علیه السلام را استفاده کرد،‌ ولی مریضیش خوب نشد، اعتقادش به امام کاظم علیه السلام سلب می شود.

البته این اشکال تا حدودی وارد است. بنده این را قبول دارم بخاطر اینکه درست کردن این داروها شرایطی دارد دقت هایی دارد. فوت و فن هایی دارد بعضی رفقایمان عجله می کنند. این تازه در شرایطی است که هنوز ما این مسئله را مطرح نکردیم، بخاطر نیاز مردم و جوی که بین مردم حاکم است،‌ دارند از این مسئله سوء استفاده می کنند. سریع می روند این داروها را درست می کنند، بدون اینکه بلد باشند، بدون اینکه یاد بگیرند، بدون اینکه دوره داروسازی ببینند. می روند مردم را درمان می کنند گاهی هم اثر نمی کند و بیشتر هم اثر نمی کند، چون دارو خوب درست نشده است. درست، درست نشده است . سوء استفاده هم می کنند، مبالغ هنگفتی از مردم می گیرند و این اثر نامطلوبی دارد. اثر معکوس دارد. به همین جهت این مسئله نیاز به قدرت قهریه ای دارد که افراد مقتدر بتوانند جلوی این سوء استفاده ها را بگیرند، افرادی که درس خواندند یاد گرفتند به حد مطلوب رسیدند اینها وارد این مقوله شوند و دارو درست کنند، مردم را درمان کنند، بتوانند خوب تشخیص دهند، بتوانند درمان کنند، اگر این باشد این اثر سویی نخواهد داشت. من قبول دارم متاسفانه برخی رفقایمان شتاب زده اند. حتی افرادی دیدم پنج روز در کلاس هم شرکت نکرده اند، رفته در یک شهری خود را به عنوان طبیب اسلامی معرفی کرده و مردم را دارد می کشد! خوب این اثر خیلی سویی دارد و این منشاش باز هم این بی نظمی است که در اثر قانونی که اجازه نمی دهد ما طب اسلامی را به صورت نظام مند و سازماندهی شده مطرح کنیم بوجود می آید. برای همین ما مجبوریم الان پنهان و خفیه، دارو درست کنیم، به بعضی ها یاد دهیم، بعضی ها همینجوری یاد می گیرند از خبرهایی که نقل می شود رد و بدل می شود این اثر سویی دارد متاسفانه ما با این مواجهیم.

 

می گویند روایات مربوط به طب مثل هر روایت دیگری ممکن است ضعیف باشد و سند نداشته باشد. برخورد شما با روایات طبی،‌برخورد به شیوه های اخباریگری است یا برخورد اصولی؟ چه تعداد از روایات طبی ما سند قطعی الصدور دارد و چه تعداد سند مرفوع یا ضعیف و..؟

البته ما در کتاب مان سند را بحث کردیم و اشاره کردیم که مورد اعتماد چیست یا روایتی که تعدد نقل دارد تا جاییکه اطمینان حاصل شود یا سند معتبر داشته باشد، و در غیر این صورت خیلی مورد اعتماد نخواهد بود.از طرف دیگر اما چون طب را می توان در عمل تجربه کرد و صحت و سقم خبر و روایت را با اثرگذاشتن یا عدم تاثیری که دارد می‌توان استنباط کرد و دریافت که روایت مستند است یا نه. بر خلاف فقه که فقط روز قیامت صحت و سقم استناد آنها معلوم خواهد شد. و اما روش ما به استفاده از اخبار و روایات معتبر است که تا جایی که ممکن است از قواعد اصولی استفاده شده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۹
عبد تسلیم

نظرات  (۶)

اگر مسئولین ذره ای اعتقاد به خدا داشتن همه چیز حل بود .وزیر بهداشتی که فوق تخصص و جراح چشم هست اگر درمانی تو دستش هست برای چشم خودش به کار ببنده .اصلا بیاد بگه علت ضعیفی چشم چیست که نود درصد مردم بهش مبتلا شده اند .اگر علت را بیان کنن قطعا با قطع علت درمان حاصل خواهد شد لاقل بعدی ها رعایت کنند و گرفتار نشن .عامو برید طب غربیتون را جمع کنید 
۲۳ مهر ۹۶ ، ۰۲:۵۲ real psychic readings
با توجه به استدلال های واقعی و پاسخ دادن به این پرسش ها پاسخ خوبی را به دست می آورید و تمام موارد مربوط به آن را توضیح می دهید.
با سلام و با تشکر
بیشتر حرفهای ایشون، خلط مبحث است و مغالطه. مشکلی در کلیات نیست اما در جزئیات تناقض داره حرفاش
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۰ محمدعلی آزادی
باسلام وعرض ادب واحترام آیا ازطریق سایت امکان ویزیت برای شهرستانها وجود دارد
پاسخ:
بله

۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۴ حسین الماسی
سلام بیشترمامردم فقط اسمشوباخودمان یدک میکشیم که مسلمانیم واگرنه هیچ ازمسلمانی.......الماسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">